انتظار من از من و نکروز توبولی حاد
ین هفته روتیشن هماتولوژی انکولوژی هستیم. امروز بعد از مورنینگ داخلی، با خانم دکتر باید میرفتیم درمانگاه. استاد خوشرو و خوشاخلاقی است.
ضربانم حتی یک بار هم برای تو بالا نرفته
از آخرین باری که باشگاه ورزشی ثبت نام کرده بودم و به شکل مرتب تمرین میکردم بیش از یک سال گذشته بود.
معلم بودن؛ از تجربههای تازه
دو ماه اخیر برای من تجربیات تازه کم نداشت. کارآموزی سمیولوژی بود و ارتباط با بیمار. صحبت با مراجعین به بیمارستان را تجربه کردم و گرفتن شرح حال را.
رو در رو با بیمار؛ «از دردهایت برایم بگو»
اگر مریض در دادن شرح حال همکاری نکند چه؟ اگر قبل از من چند نفر از او شرح حال گرفته باشند و کلافه باشد؟ اگر سوالهایم را جواب ندهد؟
اسپرانتو و خاطرات پدر
زبان اسپرانتو (Esperanto) معروفترین زبان فراساختهٔ میانجی جهانی است، که در میان زبانهای ابداعی موجود، بیشترین گویشوران را در جهان دارد. کسی را که به زبان اسپرانتو سخن بگوید یا از آن استفاده کند اسپرانتیست (اسپرانتودان) مینامند. (+) اولین و تنها کسی که از این زبان برایم گفت پدرم بود. برایم تعریف میکرد که زمانی […]
تکههایی از گزارشها (۳)
امروز صبح تا ظهر با دکتر … کلاس فارماکولوژی داشتیم. چهارشنبه بود و از آنجایی که فردا تعطیل بودیم قرار شد بروم تهران
چنین گفت امانوئل
جملهی در ذهنم نقل قولی بود که خیلی آن را دوست میداشتم. دو سه ماهی میشد که مدام به شکلی مبهم میآمد و میرفت. کلماتش را دقیق به خاطر نمیآوردم. نمیدانستم از چه کسی است. فقط میدانستم که مفهومش برایم جالب است. میدانستم جایی از او آن را شنیدهام؛ اما هر چه در میان نوشتههایش […]
تکههایی از گزارشها (۲)
چند هفتهای میشود که خیلی کم فرصت میکنم گزارش بنویسم. خیلی از روزها هم آنقدر تکراری میشوند که میتوان گزارش روز قبلی را عیناً کپی پیست کرد برای روز بعد. با این حال سعی کردم روزها و لحظات مهم را ثبت کنم. تکههایی از این روزها در یک ماه گذشته: ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ اولین […]
آژفنداک
ده روزی میشود که رسماً وارد مقطع مقدمات بالین یا فیزیوپاتولوژی یا به اختصار «فیزیوپات» شدهایم. در این مقطع یکساله، درسها به این صورت ارائه میشود که کلاسهای یک کورس را طی سه یا چهار هفته – بسته به حجم مطالب – میگذرانیم و بعد از یک فرجهی حدودا یک هفتهای امتحان آن کورس برگزار […]